.jpg)
- تاریخ: 1399/01/05
- 1 دیدگاه
- برچسبها: آلبوم دوازدهم , پینک فلوید ,
"سید برت، مرثیهای برای یک رویا"
نویسنده: ارشیا عطاری
«راجر کیث برت»Roger Keith Barrett با نام هنری «سید برت» Syd Barrett هنرمند بریتانیاییای بود که بیشتر به عنوان عضو بنیانگذار گروه «پینک فلوید» Pink Floyd از او یاد میشود. اما شخصیت هنری سید برت به عنوان یک هنرمند مستقل نیز به همان اندازهی سید برت پینک فلوید جالب و قابل بررسی است.
هنرمندی با اخلاق و شرایط خاص که همچنان ابهامات و سوالات بسیاری دربارهی زندگیاش مطرح میشود. عدهای وی را نابغهای درک نشده میدانند و انزاوی وی را نوعی یأس فلسفی قلمداد میکنند و عدهای از او به عنوان جوانی عاصی با رویاهای بلندپروازانه که انتخابهای اشتباهش باعث انزوا و ضربه خوردنش شد یاد میکنند.
همانطور که در قسمت دوازدهم پادکست آلبوم با عنوان «هر دو روی ماه تاریک است» میشنویم سید برت به نوعی همبنیانگذار گروه پینک فلوید محسوب میشود و نام پینک فلوید نیز توسط وی انتخاب شده است. سید برت را شاید بتوان خلاقترین عضو پینک فلوید و یکی از خلاقترین هنرمندان معاصر به شمار آورد. برای بررسی شخصیت هنری او لازم است ابتدا مرور کوتاهی بر زندگی وی تا زمان جدایی از پینک فلوید داشته باشیم. سید برت در ششم جولای سال ۱۹۴۶ در کمبریج متولد شد. کودکی خود را در خانوادهای متوسط گذراند و تا ۱۴ سالگی نوازندگی سازهای پیانو، یوکللی، بانجو و گیتار را فرا گرفت و اجرای حرفهای را در گروههای دانشگاه تجربه کرد.
پس از مدتی برت به گروهی که «راجر واترز» Roger Waters همکلاسی دبیرستانش به همراه همکلاسیهای تازهاش «نیک میسون» Nick Mason و «ریچارد رایت» Richard Wright تشکیل داده بودند پیوست و این آغاز گروهی بود که بعدها به پینک فلوید تبدیل شد. برت پایهی هنری پینک فلوید بود، مغز خلاقی که پرستیژ هنری پینک فلوید برایش از هر چیز دیگری مهمتر بود. برت عضوی بود که میخواست خارج از زرق و برق دنیای تجارت موسیقی به تولید آثار هنری بپردازد. اواخر سال ۱۹۶۷ آلبوم اول پینک فلوید به نام «نی زن بر دروازههای سپیده دم» The Piper at Gates Of Dawn در حالی منتشر شد که مغز متفکر ساخت و تولید آن سید برت بود و با همین آلبوم پینک فلوید تا حدودی در صحنهی موسیقی سایکدلیک مطرح شد.
در ماههای آخر سال ۱۹۶۷ و اوایل ۱۹۶۸ تغییر رفتار سید برت کم کم قابل تشخیص شده بود. سید برتی که شاداب، پرانرژی و برونگرا بود ناگهان به جوانی افسرده، درونگرا و جامعه گریز تبدیل شده بود. این تغییر رفتار وی تا حد زیادی به دلیل مصرف بیش از حد مواد روانگردان و بالاخص «ال اس دی» LSD گزارش شده است. در آن دوران مصرف این مواد برای خلق موسیقی سایکدلیک امری عادی تلقی میشد اما هنرمندان این سبک به دلیل مصرف همین مواد پس از مدتی دچار اختلالات روانی میشدند. با مصرف زیاد مواد روانگردان سید برت کم کم در حال از دست دادن سلامت روانیاش بود. برت ذره ذره در حال تحلیل رفتن بود، مشکلات حافظه، ناتوانی در اجرا، کاهش قدرت پردازش مغز، تغییر حالات ناگهانی و روانگسیختگی کاتاتونی بخشی از اختلالات برت بودند. به عنوان مثال وی مدتها به نقطهای زل می زد و هیچ واکنشی نشان نمیداد، گویی یک جنازه در جای وی نشسته است. یا در اجراهای گروه تنها یک آکورد را مینواخت و عملاً تمام اعضای گروه را عاصی کرده بود. عدهای نیز معتقدند برت مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی بود و در این سالها بیماری در حال رخنهی بیشتر در وی بود. اختلالات برت انقدر رشد کردند تا گروه مجبور شد «دیوید گیلمور» David Gilmour را به عنوان گیتاریست دوم استخدام کند تا جای برت در اجراها پر شود.
به مرور نقش برت کمتر میشد و نقش گیلمور بیشتر، تا جایی که اعضا تصمیم گرفتند تا برت را از گروه جدا کنند. گفتن این موضوع به برت برا اعضای گروه نیز کار سختی بود و ماهها تمرینها و امور گروهی بطور پنهانی از برت انجام میشد. در این میان این موضوع برای ریچارد رایت کیبوردیست گروه از همه سختتر بود زیرا وی همخانهای برت بود و هربار برای انجام کاری مربوط به گروه مجبور بود از خانه بیرون برود به بهانهی خرید سیگار از خانه خارج میشد و وقتی بعد از چند ساعت بر میگشت برت به دلیل اختلالات مغزیاش متوجه گذر زمان نشده بود و فکر میکرد رایت تنها چند دقیقه بیرون بوده است.
برت برای آلبوم دوم گروه به نام «یک نعلبکی رمز و راز» A Saucerful of Secrets سه آهنگ ساخت اما فقط یکی از آنها در آلبوم قرار گرفت. نقش وی دیگر به کمترین حالت خود رسیده بود. سرانجام اعضای گروه تعارفات را کنار گذاشته و ششم اپریل ۱۹۶۸ رسماً اعلام کردند که سید برت دیگر عضو گروه نیست. دلیل این همه صبر نیز اصرار شرکت «بلک هیل اینترپرایزس» Blackhill Enterprises به نگه داشتن برت به عنوان مغز متفکر گروه بود، گروه نیز تا پایان زمان قراردادشان با این شرکت صبر کردند و بعد از انقضای آن به همکاری خود با برت پایان دادند.
سید برت پس از جدایی از پینک فلوید مدتی از انظار عمومی پنهان شد. حدوداً یک سال بعد وی فعالیت تک نفرهی خود را شروع کرد و دو آلبوم به نامهای «خنده دیوانه»The Madcap Laughs و «برت» Barrett را منتشر کرد که اکثر آهنگهای آنها قبل از جدایی از پینک فلوید توسط برت ساخته شده بود. هردوی این آلبومها در سال ۱۹۷۰ منتشر شدند. بخشی از آلبوم خنده دیوانه توسط گیلمور و واترز تهیه شده که البته کیفیتشان زیر سطح استاندارد بود. گیلمور در این باره میگوید: «شاید میخواستیم خود واقعی برت را نشان دهیم و شاید هم میخواستیم برت را مجازات کنیم». آلبوم برت نیز توسط دیوید گیلمور تهیه شده بود و گیلمور به عنوان نوازندهی گیتار بیس و ریچارد رایت به عنوان کیبوردیست در آن به اجرا پرداخته بودند.
بعد از آن در دهه هفتاد میلادی برت کاملاً انزوا پیشه کرد و سعی کرد از همهی خبرنگاران و دنیای موسیقی دور بماند و نمیخواست او را با موسیقیاش بشناسند. در سال ۱۹۷۵ وقتی پینک فلوید مشغول ضبط آلبوم «کاش اینجا بودی» Wish You Were Here بودند، برت در استودیو به ملاقاتشان رفت. ظاهر سید آنقدر تغییر کرده بود که هیچکدام از اعضا او را نشناختند. وزنش بالا رفته بود و موهای سر و صورتش و حتی ابروهایش را تراشیده بود. راجر واترز وقتی وی را شناخت به گریه افتاد و بعد از صحبتهای ابتدایی نظر وی را درمورد آهنگی که روی آن کار میکردند پرسید. برت اکثر آن جلسه به مسواک زدن دندانهایش مشغول بود و بعد هم بدون خداحافظی با اعضا استودیو را ترک کرد.
وی حق پخش آلبومهای تکی خود را به شرکتهای پخش کننده فروخت و در سال ۱۹۷۸ وقتی پولهایش تمام شد به کمبریج برگشت و در خانهی مادرش به زندگی ادامه داد. باقی زندگی برت به انزوایی تلخ همراه بود و جز چند خبرنگار سمج هیچکس وی را ندید و با وی ارتباطی نداشت. سهم برت از درآمد آلبومهای پینک فلوید همچنان به وی پرداخت میشد، دیوید گیلمور اصرار داشت که سهم برت بی کم و کسر به وی پرداخت شود. سید برت در خانهی مادرش کاملاً منزوی زندگی و از هر چیزی که یادگار دوران پینک فلوید و شخصیت موزیسین وی بود دوری می کرد. او بیشتر وقتش را به نقاشی میگذراند و تنها ارتباطش با دنیای بیرون از طریق خواهرش رزماری بود که در نزدیکی محل زندگیاش اقامت داشت.
وضعیت سلامتی او به دلیل زخم معده و دیابت نوع دو وخیم بود، با این حال برت اهمیتی به خود و سلامتیاش نمیداد. سید برت از آن جوان هنرمند و پویا با ذوق هنری و خلاقیت باورنکردنی به پیرمردی لجباز و منزوی که با کل دنیا و خودش قهر بود تبدیل شده بود. در سال ۱۹۹۶ برت به عنوان عضوی از پینک فلوید به تالار مشاهیر راک اند رول اضافه شد، اما در مراسم مربوط به این موضوع شرکت نکرد.
سید برت در گوشهای به زندگی خود مشغول بود و در انزوای خودخواستهاش غرق بود. روز به روز، قطره قطره جوهرهی وجودش به فنا میرفت و گویی مانند یک ساعت شنی که در زیرش سوراخی به عدم دارد، برت در حال تمام شدن بود. این انزوا که حاصل تبدیل شدن جوانی پرشور به یک موجود بیروح بیمار بود سرانجام برت را از پای در آورد.
در روز هفتم جولای سال ۲۰۰۶، جسد سید برت را در خانهاش پیدا کردند. علت مرگ سرطان لوزالمعده تشخیص داده شد که حاصل سالها بی توجهی به وضعیت سلامتیاش بود. جسد برت سوزانده شد و خاکسترش به اعضای خانواده و دوستانش تحویل داده شد. چند ماه بعد خانهی برت برای فروش گذاشته شد و بعد از صدها بازدید و تلاش طرفداران وی برای خرید خانه، یک زوج فرانسوی که فقط از خانه خوششان آمده بود و هیچ چیز دربارهی برت نمیدانستند خانه را خریدند. کمی بعد نقاشیها و وسایل برت در یک حراجی به فروش رسید و مبلغ ۱۲۰ هزار پوند درآمد این فروش به خیریه اهدا شد.
دیوید گیلمور دربارهی مرگ برت میگوید: «با قلبی آکنده از اندوه باید بگوییم که راجر کیث برت، سید، از کنار ما رفته است. موسیقی او را بنوازید و او را به عنوان مغز متفکر نابغهای که آهنگهای بینظیری برای ما ساخت و لبخند را به صورتهای همهی ما آورد یاد کنید. دوران موسیقی او به شکل دردناکی کوتاه بود اما برت برای افراد بسیار زیادی شخصیتی تاثیرگذار به شمار میرود، خیلی بیشتر از آنکه خودش با خبر باشد».
و این پایان سید برت بود، پایان یک ذهن خلاق و روحی هنرمند که سفری غمانگیز را زندگی کرد، زندگیای که تمامش شبیه یک رویا بود. زیباییهایش شیرینیهای رویا بود و تلخیهایش کابوس، اما تمامش یک رویا بود، گویی سید برت همچنان در گوشهای از اتاق دانشجوییاش در کمبریج نشسته و تمام این روزها را در رویایی طولانی تجربه کرده است که هر لحظه با عمیق شدن خواب، المانهای واقعیت در آن کم میشد و توهم و رویا جای آن را میگرفت. زندگی برت یک رویا بود و موسیقیاش مرثیهای برای این رویا.
دیدگاه خود را وارد کنید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.